یاشاریاشار، تا این لحظه: 17 سال و 1 ماه سن داره

یاشار

واکسن 6 سالگی

            عزیز مامان! امروز با هم رفتیم واکسن 6 سالگیتو زدی . از دیشب که بهت گفتم ذهنت حسابی درگیر بود و می گفتی نمیخوام بزنم . تقریبا دو ماه پیش برای چکاب بردمت دکتر توی آزمایشگاه خوب نتونستن ازت خون بگیرن و یه خورده اذیت شدی وگرنه تا قبلش اصلا از آمپول نمیترسیدی . امروز هم خانمه یه خورده دیر اومد توی این فاصله دو تا دختر سال اول دبیرستانی واکسن زدن و حسابی داد و قال راه انداختن و گریه کردن بیشتر باعث ترست شدن . ولی وقتی واکسنو زدی گفتی مامان اصلا درد نداشت . ...
27 خرداد 1392

اینم عکسای تولد 6 سالگیت

        عزیز مامان همونطور که گفتم دست تنها بودم و نتونستم ازت عکس بگیرم بابا مهدی هم خیلی حوصله ی اینکارو نداره . چندتا عکس هول هولکی گرفتم حتی نتونستم یه عکس تکی از خودت بگیرم. طرح کیک انتخاب خودته بقیه عکس ها در ادامه مطلب - بابا مهدی - دایی جان(دایی بابا مهدی)- یاشار- مامان رخساره (مامان بابا ) ...
2 خرداد 1392

جشن پایان سال پیش دبستانی

        عزیز مامان دیشب از طرف مهد کودکتون براتون جشن پایان سال گرفتن. ایلیا هم با خودمون بردیم خیلی بهتون خوش گذشت دوتا شهر ای ایران و جان مریم رو شما بچه های پیش دبستانی دسته جمعی خوندین . نمایش و آهنگ و فشفشه و .... بقیه عکس ها در ادامه مطلب  - ...
30 ارديبهشت 1392

عزیییییزم

            دیروز بهت گفتم یاشار جان شانزدهم خرداد عروسی خاله طلاست همه میریم اصفهان . (قبلا گفته بودم که خاله طلا اینا عقد کردن و هنوز عروسی تگرفتن ) گفتی مامان اخ ( یعنی اخم ) کردن یعنی اینکه نخندیدن تا حالا فکر میکردی خاله طلا اینا اخم کردن یعنی نخندیدن و اصلا نمیدونستی عقد چیه؟!! مطمئنا هنوزم نمیدونی فقط فهمیدی اخم و نخندیدن نیست ...
28 ارديبهشت 1392

دورکاری مامان

            مامان جان الان که دارم این مطلبو می نویسم خیلی اعصابم خورده . از پارسال دولت یه بخشنامه ای داد که خانمهایی که فرزند زیر 7 سال و ابتدایی دارند پنج شنبه ها دورکار بشن . پارسال اینقدر اذیت کردن و لفتش دادن تا بالاخره از آذر اجرا شد تا پایان همون سال در صورتی بقیه جاها براش مدتی تعیین نکردن و  بر اساس همون بخشنامه خانمها توی سال جدید هم پنج شنبه ها رو دورکارن و اداره نمیان. حالا امسال جلسه گرفتن و توش مصوب کردن غیر از فرمهای بلند و بالای پارسال که پر کردیم  باید یه طرح بلند و بالای توجیهی بنویسیم . فکرشو بکن برای بخشنامه دولت که لابد یکی قبل از اجراش طرح توجیهی براش ته...
24 ارديبهشت 1392

دوست داری بنویسی

           عزیز مامان چقدر عجله داری برای نوشتن. ایلیا پیش دبستانیش توی مدرسه بود واونجا نوشتن نشانه ها رو باهاشون کار کردن اما توی مهد شما فقط خوندن کار کردن از طرفی آرش هم که کلاس دومه و مشق می نویسه بهمین خاطر تو هم به من میگی سرمشق برات بنویسم تا تو هم از روشون بنویسی اما میگن نباید توی خونه با بچه ها کار کرد و روش تدریسا عوض شده. شبا معمولا قبل از اینکه خواب بری برای خودت تا ١٠٠ میشمری . از ١٠٠ به بعد هم یه کم بلدی البته با کمک . یه بار منو مجبور کردی به طور خلاصه تا میلیارد  و بیلیون هم بشمرم . تازه هنوزم میگفتی بعدش چیه و من گفتم مامان اعداد تا بینهایتند و هیچوقت ت...
23 ارديبهشت 1392

جالبه

            دیروز داشتی می گفتی اللظافت منم ایمان. بعدش میگفتی اللظافت منم ماشین ... اللظافت منم مامان .... . این حدیث رو توی مهد کودک بهتون یاد دادن " النظافة من الایمان " ولی تو فکر میکردی تلفظش اونه   ...
2 ارديبهشت 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به یاشار می باشد